Skip to main content

پیامبر(ص) از زبان امام علی(ع)

سیره پیامبر(ص):
اخلاق و احوالات رسول خدا صلی الله علیه و آله از زبان امام علی علیه السلام:
محمد

گوشه‌ای از اخلاق و احوالات رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیان امیرالمومنین علیه السلام: 

مَا صَافَحَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَحَداً قَطُّ فَنَزَعَ یَدَهُ مِنْ یَدِهِ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یَنْزِعُ یَدَه 

رسول خدا صلی الله علیه و آله هرگاه با کسی دست می‌داد دست خود را از دست آن کس نمی‌کشید تا وی دستش را بکشد، 

وَ مَا فَاوَضَهُ أَحَدٌ قَطُّ فِی حَاجَةٍ أَوْ حَدِیثٍ فَانْصَرَفَ حَتَّی یَکُونَ الرَّجُلُ یَنْصَرِفُ 

و هرگاه کسی درباره درخواستی یا سخنی با حضرت به گفتگو می‌پرداخت ایشان از نزد او نمی رفت تا وی برود، 

وَ مَا نَازَعَهُ الْحَدِیثَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الَّذِی یَسْکُتُ 

و هرگاه کسی با حضرت در سخن منازعه می‌کرد ایشان سکوت می‌کرد تا او خود سکوت کند، 

وَ مَا رُئِیَ مُقَدِّماً رِجْلَهُ بَیْنَ یَدَیْ جَلِیسٍ لَهُ قَطُّ 

هیچگاه دیده نشد حضرت پای خود را پیش همنشینش دراز کند، 

وَ لَا عَرَضَ لَهُ قَطُّ أَمْرَانِ إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا 

هرگاه دو کار پیش روی حضرت قرار می‌گرفت ایشان دشوارتر را برمی گزید، 

وَ مَا انْتَصَرَ نَفْسَهُ مِنْ مَظْلِمَةٍ حَتَّی یُنْتَهَکَ مَحَارِمُ اللَّهِ فَیَکُونَ حِینَئِذٍ غَضَبُهُ لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی 

هرگز در ستمی که رُخ می‌داد در پی انتقام برنمی آمد مگر آن که از محارم الهی پرده دریده می‌شد که در این هنگام خشمش از برای خداوند تبارک و تعالی بود، 

وَ مَا أَکَلَ مُتَّکِئاً قَطُّ حَتَّی فَارَقَ الدُّنْیَا 

تا آن گاه که از دنیا رفت هیچگاه هنگام غذا خوردن تکیه نزد، 

وَ مَا سُئِلَ شَیْئاً قَطُّ فَقَالَ لَا 

هرگز نشد چیزی از ایشان خواسته شود و بگوید نه، 

وَ مَا رَدَّ سَائِلًا حَاجَةً إِلَّا بِهَا أَوْ بِمَیْسُورٍ مِنَ الْقَوْلِ 

هر که از حضرت درخواستی می‌کرد ایشان وی را یا با خواسته ای که داشت و یا با گفتاری کوتاه و پسندیده رد می‌کرد، 

وَ کَانَ أَخَفَّ النَّاسِ صَلَاةً فِی تَمَامٍ وَ کَانَ أَقْصَرَ النَّاسِ خُطْبَةً وَ أَقَلَّهُ هَذَراً 

در عین حال که نماز را کامل به جا می‌آورد نمازش سبک تر و خطبه اش کوتاه تر از همه بود و در خطبه اش کلام بی ثمر نداشت، 

وَ کَانَ یُعْرَفُ بِالرِّیحِ الطَّیِّبِ إِذَا أَقْبَلَ 

چون می‌آمد از بوی خوشش شناخته می‌شد 

وَ کَانَ إِذَا أَکَلَ مَعَ الْقَوْمِ کَانَ أَوَّلَ مَنْ یَبْدَأُ وَ آخِرَ مَنْ یَرْفَعُ یَدَهُ 

و وقتی با قومی هم غذا می‌شد نخستین کسی بود که آغاز می‌کرد و آخرین کسی بود که دست می‌کشید، 

وَ کَانَ إِذَا أَکَلَ أَکَلَ مِمَّا یَلِیهِ فَإِذَا کَانَ الرُّطَبُ وَ التَّمْرُ جَالَتْ یَدُهُ 

هنگام خوردن غذا از جلوی خود می‌خورد و وقتی غذا رطب و خرما بود دست خود را دراز می‌کرد، 

وَ إِذَا شَرِبَ شَرِبَ ثَلَاثَةَ أَنْفَاسٍ وَ کَانَ یَمَصُّ الْمَاءَ مَصّاً وَ لَا یَعُبُّهُ عَبّاً 

آشامیدنی را با سه نفس می‌نوشید و آب را کم کم می‌نوشید و یک جا سر نمی کشید، 

وَ کَانَ یَمِینُهُ لِطَعَامِهِ وَ شَرَابِهِ وَ أَخْذِهِ وَ إِعْطَائِهِ کَانَ لَا یَأْخُذُهُ إِلَّا بِیَمِینِهِ وَ لَا یُعْطِی إِلَّا بِیَمِینِهِ وَ کَانَ شِمَالُهُ لِمَا سِوَی ذَلِکَ مِنْ بَدَنِهِ 

دست راست حضرت برای خوردن و آشامیدن و گرفتن و دادن بود و این کارها را فقط با دست راست انجام می‌داد، و دست چپ حضرت برای کارهای دیگر بود، 

وَ کَانَ یُحِبُّ التَّیَمُّنَ فِی کُلِّ أُمُورِهِ فِی لُبْسِهِ وَ تَنَعُّلِهِ وَ تَرَجُّلِهِ 

دوست می‌داشت که همه کارهای خود، از جامه پوشیدن و کفش به پا کردن تا شانه زدن، همه را با دست راست انجام دهد، Image removed. بحارالانوار ج۱۶ ص۲۳۶ 

وَ کَانَ إِذَا دَعَا دَعَا ثَلَاثاً وَ إِذَا تَکَلَّمَ تَکَلَّمَ وَتْراً وَ إِذَا اسْتَأْذَنَ اسْتَأْذَنَ ثَلَاثاً 

وقتی کسی را صدا می‌کرد سه مرتبه صدا می‌زد و چون سخن می‌گفت شمرده سخن می‌گفت و وقتی اجازه می‌گرفت سه مرتبه اجازه می‌گرفت، 

وَ کَانَ کَلَامُهُ فَصْلًا یَتَبَیَّنُهُ کُلُّ مَنْ سَمِعَهُ 

کلام حضرت فصل الخطاب بود و هرکس می‌شنید متوجه می‌شد، 

وَ إِذَا تَکَلَّمَ رُئِیَ کَالنُّورِ یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ ثَنَایَاهُ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ قُلْتَ أَفْلَجُ الثَّنِیَّتَیْنِ وَ لَیْسَ بِأَفْلَجَ 

وقتی سخن می‌گفت نوری از میان دندان هایش می‌تابید، اگر حضرت را می‌دیدی می‌گفتی داندان هایش گشوده است حال آن که چنین نبود، 

وَ کَانَ نَظَرُهُ اللَّحْظَ بِعَیْنِهِ 

نگاهش کوتاه بود 

وَ کَانَ لَا یُکَلِّمُ أَحَداً بِشَیْ ءٍ یَکْرَهُهُ 

و با کسی درباره آن چه وی دوست نداشت سخن نمی گفت، 

وَ کَانَ إِذَا مَشَی یَنْحَطُّ مِنْ صَبَبٍ 

چون راه می‌رفت انگار از سراشیب روان بود، 

وَ کَانَ یَقُولُ إِنَّ خِیَارَکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً

و می گفت بهترین شما کسانی هستند که بهترین اخلاق را داشته

دسته بندی