قصه پرغصه ای به نام طلاق

آنچه سبب شد دراین باب مطالبی نوشته شود نگرانی هایی است که در جامعه بوجود آمده است.زشتی طلاق از میان رفته ومسئله طلاق از آن زشتی که در جامعه سنتی وجود داشت -که دختربا لباس عروس به خانه بخت برود وبا لباس سفید ازآن بیرون اید-به یک موضوع عادی وپیش پا افتاده درآمده است . این امر به متلاشی شدن بنیان خانواده می انجامد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هیچ بنایی در اسلام ساخته نشد که نزد خداوند محبوب تر از ازدواج باشد.
همچنین فرمود خداوند خانهای که در آن عروسی باشد دوست دارد آری بنای خانواده محبوب خداوند است و هرگز تخریب آنرا نمیپسندند از این رو طلاق منفورترین حلالی است که خداوند جایز شمرده یعنی حلالی که دوست ندارد اتفاق بیفتد طلاق آخرین راه حلی است که خداوند متعال برای خارج شدن از بن بست یک زندگی ناهماهنگ در نظر گرفته است.
رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند : خداوند چیزی را حلال نکرده که نفرت انگیز تر از طلاق باشد خداوند از آدمهای هوسران که برای هوس همسر عوض میکنند بسیار نفرت دارد امام باقر فرمودند خداوند با مردان هوسران طلاق بده دشمن است رسول خدا صلی الله فرمودند زنان را طلاق ندهید مگر به دلیل فساد اخلاقی زیرا خداوند زنان و مردان خوش گذران را دوست ندارد طلاق برای هوا و هوس جایز نیست همچنین فرمودند نزد خداوند چیزی زشت تر از خانهای که به نام طلاق خراب شود نیست و چون خداوند از طلاق بدش می آید و شرایط آن را سخت گرفته است.
پیامبر خدا صلی الله به مردی که سه بار بدون عذر زنش را طلاق داد و زنی دیگر را انتخاب کرد فرمود خدا نفرت دارد زنها و مردها های هوسران را که از روی هوس همسر عوض میکنند.
ملاحظه می کنید که جدایی و طلاق از نظر اسلام همواره زشت بوده است ولی چرا زشتی آن رنگ باخته و در نسل جوان عادی جلوه می کند و با کوچکترین ناراحتی سخن از جدایی آن هم به شکل توافقی به میان می آورند و تحمل کوچکترین تلخی را ندارند پرسشی است که پاسخ آن چندان ساده نیست و به بررسی عوامل بسیاری نیاز دارد که در توضیح آن در این مختصر نمی گنجد گفته میشود.
در ایران یک چهارم ازدواجها به طلاق منتهی می شود که عواملی مانند عوامل اقتصادی ،جنسی ،شخصیتی، ارتباطی و اجتماعی نقش مهم تری دارند فقدان مهارت کافی برای زندگی، فقر بیکاری ،مسکن نامناسب ،بی توجهی به رسالت و مسئولیت زندگی مشترک، نبود اعتماد به نفس و خودباروری در یکی از زوجین یا هر دو، پایبند نبودن به اصول اخلاقی، نبود قدرت ارتباطی و تفاهم زوجین مانند سوءظن و بدبینی بیجا ،انطباق نداشتن انتظارات و مسئولیت های متقابل، بیتوجهی به تامین نیازهای طرفمقابل، خود محوری ،گذشت نداشتن، غرور و خود بزرگ بینی، لجاجت های کودکانه، احترام نگذاشتن به یکدیگر و پرده دری، میل به انتقام جویی، حساسیت های بیش از حد، افزایش فاصله کلامی بین زوجین، پرخاشگری و مجادله دائمی بین آنها و غیره رشد جمعیت و به هم خوردن فرهنگ شهری و روستایی مهاجرت به وجود آمدن نوعی حس احقاق حق و تصور این که حقوق زنان باید احیا شود و از همه مهمتر گسترش سازمانهای حمایتی از زنان مطلقه و دلگرم شدن زنان از نداشتن مشکل اقتصادی از عوامل مهم طلاق گرفتن است .
سطحی نگری در مسئله ازدواج و روبنایی بودن آن توسط جوانان از دیگر عوامل جدایی است کارشناسان اجتماعی بهزیستی و ثبت احوال آمارهایی از طلاق و نیز عوامل بروز این معضل اجتماعی ارائه میدهند که جداً فاجعه آمیز و قصه پر غصه است که باید برای آن تدبیری اندیشیده شود حداقل جلوی طلاقهای توافقی گرفته شود و مراکزی برای مشاوره پیش از ازدواج و آموزش مسائل اجتماعی و روانی و اخلاقی به صورت الزام و اجبار و دیدن دوره هایی برای بهتر زندگی کردن و چگونگی هل حل مشکلات اجتماعی به وجود آید و تا آن دوره ها گذرانده نشود ازدواج عقد صورت نگیرد و باید بدانیم که هزینههای قبل از ازدواج بسیار کمتر از هزینههای پس از طلاق است و نیز آسیب های زنان مطلقه و فرزندان طلاق که بر دلسوزان و آنگاه آن جامعه پنهان نیست بسیار زیاد است.